موسیقی آب گرم



Monday, November 27, 2006

٭

به قول سر هرمس شما آدم‌های فانی چه‌طور با این خطوط دیال‌آپ نفتی اینترنت گردی می‌کنید؟ خدا شاهده ازوقتی که ADSL تمام شده و برگشتم به کارت اینترنت خریدن، نتونستم چهار تا وبلاگ را بی‌دردسر ببینم. فکر کنم اگر قرار باشه شخص بیل گیتس اطلاعات را با پست عادی بفرسته، سریعتر از این اینترنت می‌رسه.

+

اصولاً از اون‌جایی که من آدم (آدم؟!) ایده‌آل گرایی هستم، معیارم برای ارزش‌گذاری یک فیلم یا کتاب مدت زمانی است که در حافظه‌ام می‌مونند. مثلاً دیشب Where the truth lies را دیدم و خوب فکر نمی‌کنم تا دو سه هفته دیگه چیز زیادی ازش یادم مونده باشه، پس نتیجه می گیریم فیلم چندان خوبی نیست. (حالا این‌جا استثناً به خاطر جایزه‌ی نفیسی که قراره از این خانم بگیرم ممکنه بیشتر یادم بمونه).

در مقابل، فیلم کاپوتی اثر زیادی روی من گذاشت و بعضی تصاویر و دیالوگ‌هاش تا بعدها همراهم خواهد بود. کلاً این رابطه‌ی بین نویسنده و موضوعی که ازش می‌نویسه و اتفاقاتی که در این حین رخ می‌ده، از قبیل تاثیر سوژه بر نویسنده، همیشه برام جذاب بوده. به نظر میاد پل آستر هم به این واکنش و تاثیرگذاری سوژه بر نویسنده‌اش علاقه‌منده. بله، من از هرجا شروع کنم آخرش به آستر ختم می‌شه!

+

فیلم شب‌های بی‌خوابی اثر ویسکونتی را این هفته گرفتم. فیلم از روی شب‌های روشن داستایفسکی ساخته شده. درست مثل خوندن داستانش که به هزار زحمت پیش می‌رفت، پیشروی در فیلم هم با موانع جدی روبرو می‌شه! تا به حال دوبار حین دیدنش خوابم برده، یک بار هم حوصله خوندن زیرنویس نداشتم، فقط از روی مدل حرف زدنشون حدس می‌زدم چی دارن می‌گن.

بعضی کتاب‌ها و فیلم‌ها هستند یقه‌ات را می‌چسبند که الا و بلا باید ما را بخونی! نه می‌شه نصفه و نیمه کنار گذاشت‌شون و نه می‌تونی تموم‌شون کنی. اراده‌ی نویسنده و تبلیغات و غیره می‌چربه بر اراده‎‌ی خواننده. این‌جور جاهاست که احساس می‌کنم تئوری مرگ خواننده/بیننده هم لازم که تدوین بشه.

Labels:


........................................................................................

Home